در یک پیادهراه باید مشخصات شناختهشدهای حاکم باشد تا نسبت به یک مسیر عبوری متمایز شود. ابتدا باید فهمید دسترسی همگانی برای انتخاب یک پیادهراه وجود دارد یا خیر؟ دوم اینکه مسیرهای عابرپیاده در مراکز شهر واقع شدهاند و جایی که ترددها زیاد است و باید تنوع کاربری زیادی در آنجا وجود داشته باشد یعنی بدنه و جدارههای پیادهراه حتما باید تنوع داشته و فعال باشند. مردم به پیادهراه از اینرو میروند که هم خرید کنند، هم بنشینند، هم ببینند و هم دیده شوند.
استراحت و اوقات فراغت هم باید در چنین محلی دیده شود. در نقطه مقابل اگر چنین مواردی وجود نداشته باشد، با مسیری ملالآور مواجه خواهیم شد. شما بهعنوان مسئول میتوانید مسیری را بهعنوان پیادهراه مطرح کنید که امکانات مذکور را نداشته باشد، دسترسی به آن سخت باشد و طولانی هم باشد. مسلم است که موفق نخواهد بود. مسیر پیاده البته داریم ولی اگر از پیادهراه سخن گفتیم، به مسیری کوتاه اشاره داریم که فعالیت در آن جریان دارد و در عین حال دلانگیز است.
در پیادهراه مردم مکث میکنند، خرید میکنند، از کافههای آن لذت میبرند و بهمعنای واقعی در آنجا حضور دارند. مراکز خرید و رستورانهای متنوع ازجمله امکانات چنین مسیری است. جاذبههای سفر شهری در چنین پیادهراههایی بسیار است. جای استراحت و تفریح هم وجود دارد. ما در واقع با چنین تعاریفی در کشورمان، مسیری به نام پیادهراه نداریم. البته برخی راسته بازارهای کفش و کتوشلوار داریم اما تنوعی درش نیست و هدف دیگری جز خرید آن هم در دقایقی مشخص، وجود ندارد و سایر اقشار جامعه بهانهای برای حضور در آن مسیرها ندارند.
ما خیابانهای بسیار خوبی داریم که میتوانند نظیر خیابان شانزهلیزه پاریس، به پیادهراه تبدیل شوند. در شیراز خیابان زند، در اصفهان خیابان چهارباغ، در تهران خیابان ولیعصر، در مشهد خیابان ارگ و در تبریز خیابان تربیت هستند. شانزهلیزه الگویی برای اجرا در مسیرهای شهری است که خاطرات و هویتی جمعی در آن شکل گرفته است.
با تنوع کاربری و اختصاص فضای بیشتر به پیادهها، چنین مسیری ایجاد شده است. اگر فضای نشستن، قدم زدن، دیدن و دیدهشدن فراهم شود، دسترسی عمومی موجب میشود پیادهراه ایجاد شود. در شانزهلیزه 2کیلومتری 4ایستگاه خط مترو وجود دارد و رسیدن به آن بسیار هموار است. عرضش هم 70متر است که 40متر آن به پیادهها اختصاص دارد. وجود سینماها و تئاترها هم تضمینکننده جذابیت توریستی شده تا اقبال عمومی و تمنای رفتن به شانزهلیزه بسیار بالا باشد و این برای ما هم الگوست. در مقابل شهرهای بزرگ ما مثل تهران، اصفهان و تبریز، جذابیتی برای ترددهای توریستی و حضور برای یافتن خاطرات جمعی ندارند.