نگاهی به پیشینه شهرهای ایران بهخوبی نشان میدهد که شهرها در گذشته بیش از حال پیادهمدار بودند. براین اساس در اکثر شهرهای کشور، پیادهروی بهعنوان اصلیترین الگوی جابهجایی مردم در داخل کانونهای زیستی مورد اهمیت قرار میگرفته است؛ چراکه از یکسو ایجاد پیادهروها هزینه کمی را میطلبد و از سوی دیگر برای تمامی اقشار جامعه در دسترس است. اما بهدنبال انقلاب صنعتی و سلطه خودروها در شهرها، موضوع عابرپیاده به فراموشی سپرده شد؛ موضوعی که نهتنها سلامت جسمی شهرنشینها را با خطر مواجه کرد، بلکه بهدنبال آن آلودگی هوا و ترافیک نیز، سلامت روان شهروندی را تحتتأثیر قرار داد.
به همینخاطر است که مدیران شهری از دهه گذشته با الگوبرداری از دیگر شهرهای زیستپذیر دنیا و نیمنگاهی به گذشته تاریخی شهرها، سیاست کاهش استفاده از وسایل نقلیه شخصی و کاهش سوخت فسیلی را در رویکردهای برنامهریزی شهری مورد توجه قرار دادند؛ سیاست و اقداماتی که میتواند به افزایش قابلیت پیادهمداری در شهرها منجر شود. در این بین، نکته حائز اهمیت، چگونگی مناسبسازی پیادهروهای موجود و احداث پیادهراههای جدید است؛ چراکه غفلت از خواستهای مردمی، توجهنکردن به دسترسی مناسب و نیازهای شغلی در اطراف پیادهراهها و امکانسنجی درست و مناسب مکان ایجاد پیادهراه، میتواند ساخت یکپیادهراه را با شکست همراه کند. همچنین یکی از موضوعاتی که در طراحی و اجرای عملیات باید مدنظر قرار گیرد، پیشینه شهرها از نظر فرهنگ و جغرافیاست. بهطور نمونه، میتوان به پیادهراهسازی بلوار ارم شیراز اشاره کرد. تجربه سنگفرشکردن معابر در شیراز همانند دیگر شهرهای ایران سابقهای نزدیک به یک دهه دارد. بهدلیل شناختم از شیراز بهعنوان زادگاهم، یاد سنگفرش خیابان حافظیه شیراز افتادم که از نخستین اقدامات شهرداری شیراز در این مورد بود. این پیادهراه، در چند سال گذشته در خیابان مقابل آرامگاه حافظ نیز اجرا شد که شوربختانه این پروژه ازجمله پیادهراههای غیرموفق بهحساب میآید.
بنابراین ایجاد پیادهراهها باید با پشتوانه مطالعاتی و میدانی و براساس مطالبات ساکنان یا مشارکت ذینفعان صورت پذیرد تا به شکست منجر نشود ایجاد پیادهراه شهری نیاز به شرایطی دارد که قبل از هراقدامی باید امکانسنجی و مطالعه در مورد آن انجام گیرد. بدنه فعال، جذاب و متنوع، دسترسی مناسب برای همه و وجود پارکینگ همگانی در نزدیکی آن بهخصوص وقتی عملکرد خیابانی در مقیاس شهر مطرح است، از مهمترین شروط تبدیل معبری به پیادهراه است. با وجود این، احداث پیادهراهها برای پسگرفتن حق معابر از دست خودروها به نفع انسانها، بهخودی خود اقدامی صحیح، ارزشمند و هماکنون در کلانشهرها ضروری است. در همین راستاست که شهرداران تهران، اصفهان، قزوین، اراک، یزد، قم، رشت، سنندج و کرمانشاه اجرای پروژههایی از این دست را در دستور کار قرار دادهاند. حال چنانچه به الزامات و استانداردهای کار توجه شود، میتوان امیدوار بود که غیرانسانمحوربودن ساختار و تشکیلات شهری، در آینده کمرنگتر شده و شهرهای ما همانند بسیاری از شهرهای توسعهیافته، انسانمحور، پیادهمدار و زیستپذیر با قابلیت دسترسپذیری برای همگان شود.