کشف ارتباط فضای کالبدی (میدان) با استفاده از روش چیدمان فضا
سه مفهوم فضای شهری[۱]، فضای عمومی[۲] و فضای جمعی[۳] برخی اوقات یکسان در نظر گرفته میشوند درصورتیکه فضاهای شهری به اعتقاد مدنی پور فضای اجتماعی و فضای مصنوع (ساخته شده) تعریف می شود. فضاهای عمومی در برگیرنده تمام ساختمانها، اشیاء و فضاهای محیط شهری و نیز رویدادها و روابط میان آنها است(مدنی پور، ۱۳۸۷). نیاز ذاتی فضای جمعی برقراری تعاملات اجتماعی بین افراد و گروه های مختلف است که شاخص ترین فضای جمعی پاتوق است که در آن امکان حضور و تعامل آزاد بر پایه روابط اجتماعی وجود دارد. در حالیکه بنظر میرسد فضاهای عمومی(همگانی) به خودی خود دارای هویت مشخصی نبوده و تنها بهعنوان مفصل و فضای ارتباط دهنده فضاها مورد استفاده قرار میگیرند ولی بطورکلی فضاهای عمومی شامل میدان، خیابان، پارکها و فضای بین ساختمانها میباشد. سه عامل عینی، ذهنی و اجتماعی در فضا به طور همزمان معنا یافته تا مکانی را برای حضور مردم تبدیل به فضای شهری کند.
یکی از عناصر اصلی و مهم ساختار شهر، به ویژه در شهرهای کهن، میدان های شهری هستند. بدین جهت یکی از اثرگذارترین فضاهای شهری در ذهن شهروندان میدان است. شاید بتوان گفت که از میان انواع فضاهای شهری موجود در شهرها، میادین شهری بهعنوان صحنه نمایش زندگی جمعی از اهمیت بالایی برخوردارند. چرا که میدان شهری، بستر مشترکی برای فعالیتهای کارکردی و رویدادی و پیونددهنده شهروندان است. به طور معمول ساکنان یک شهر، مناطق مختلف شهر خود را توسط میدان های آن از هم باز می شناسند و ساده ترین راه آدرس دهی به یک غریبه، راهنمایی وی از طریق میدان به عنوان نشانه شاخص شهری است.
میدان به عنوان نقطه عطف فضاهای عمومی در شهر، از یونان باستان تا قرن بیستم، محل وقوع مهمترین و مردمی ترین رویدادهای جمعی شهروند اروپایی بوده است. این فضاهای عمومی که در یونان باستان اگورا و در روم فوروم خوانده می شد، شاید یکی از معروفترین فضاهای جمعی در کل تاریخ باشند که قلب تپندۀ شهرهای اروپایی و محل گردهمایی و تعامل اجتماعی بودند (مدنی پور، ۲۰۰۳ :۱۹۷). این فضا نه تنها محلی برای برگزاری آیینها و جشنهای مردمی بودند بلکه مکانی برای فعالیتهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز شمرده می شدند. میدان به اعتقاد مدنی پور ( ۱۳۷۹: ۲۱۱) نیز فضای عمومی و بستر مردمی انجام فعالیتها و مراسمی که پیونددهنده اعضای جامعه است؛ صحنه ای که روی آن نمایش زندگی جمعی در معرض دید همگان قرار میگیرد؛ فضایی که در آن با غریبه ها سهیم هستیم و فضایی برای سیاست، مذهب، داد و ستد و ورزش، و نهایت فضایی برای همزیستی مسالمت آمیز و برخوردهای شخصی است. به اعتقاد زوکر در کتاب «شهر و میدان» بهترین راه ادراک فضای شهری نگاه دقیق به تجربه فضا در طول تاریخ است. از نظر وی شرایط اجتماعی و اقتصادی تاثیر به سزایی در شکل گیری فضای شهری از جمله میدان دارد.(Zucker, Paul, 1959)
کلیف مارتین در کتاب«طراحی شهری- خیابان و میدان» ( ۲۰۰۳: ۸۷-۸۸) ، میدان را یکی از مهمترین عناصر طراحیِ شهر و شاید مهمترین راه طراحی محیطی مطلوب برای عموم و ساختمانهای تبلیغاتی در شهرها معرفی میکند. وی معتقد است که میدان بایستی پاسخگوی طیف وسیعی از عملکردها همچون محلی برای ساختمانهای مدنی،مکانهای اصلی ملاقات، مکانهایی برای برگزاری جشنها، فضاهایی برای سرگرمیهای اطراف ساختمانها از قبیل تئاتر، سینما، رستوران و کافه، فضاهایی برای انواع خرید (خرید خیابانی، رواقها و فروشگاهها) باشد.
بازار و میدان اما تا قبل از پیدایش خیابان در دوره ظهور مدرنیستم در ایران در دوره پهلوی اول، مرکز فعالیت و عملکردهای عمومی، حکومتی، داد و ستد و تعاملات اجتماعی در شهر بودند، ولی امروز برخی، دیگر آن نقش را ایفا نمی کنند. کافی است سری به خیابان ها یا میادین در شهرها بزنیم که توسط اتومبیل ها احاطه شده اند. پیادهگان مثل گذشته در خیابانها یا میدانها نه دیگر در آن مکث می کنند و نه تفریح و نه مثل گذشته از آن لذت می برند.
تجربه زیستی ما از فضاهای عمومی نظیر بازار و میدان بسیار قدیمی و بیشتر از خیابان است که از قرن نوزدهم در شهرها نمایان گشت. رابطه قدرت و مردم که امروزه بیشتر در خیابان به صورت نیروهای اجتماعی تجلی می کند، سابق بر این در بازار و میدان شهر ظهور و بروز می کرد. در حقیقت این فضاها به غیر از محلی برای خرید، تفریح، دیدار، تعاملات اجتماعی؛ مکانی برای نمایش و تجلیل قدرت حکومت و مردم محسوب می شدند. امروزه البته رقابت بر سر قدرت بر این فضاها به تعبیر هاروی به موضوعی برای تصاحب آن و همچنین چانه زنی بین مردم و مدیریت شهری (حتی حکومت) نیز تبدیل شده است.
میدان همچون خیابان چند عملکردی است. برخی از میدانها نقش عمومی، تجاری، حکومتی، نظامی، محله ای، ارتباطی یا ورزشی دارند یا محور قدرت حکومت در شهر هستند. از نظر گونه شناسی و شکلی پل زوکر (۱۹۵۹) میادین شهری را به صورت بسته، مسلط، هسته ای، گروهی و در فرم هندسی (کروی، چهارگوش، بیضوی یا بی شکل) در شهرها تقسیم بندی می کند و از نظر رویکرد اجتماعی و فرهنگی میادین در شهر به صورت میدان اصلی، تفریحی، تفرجگاهی، رفت و آمدی یا یادبودی نیز دسته بندی می شوند.
بنظر میرسد امروزه بسیاری از میادین شهری از عملکرد واقعی خود دور شده اند و برخی از میادینی که در چند دهه اخیر در ایران طراحی یا باز طراحی شده اند بدلیل خلاء نظری در فهم چگونکی کارکرد و نیاز استفاده کنندگان، ساختار فضایی یا پیکره بندی فضایی آن در کل شهر از طرف طراحان و کارفرمایان ناموفق بوده اند. از طرف دیگر هنوز برخی بر اهمیت و پرداختن به فضای کالبدی تاکید دارند و نقش فضای اجتماعی میدان را نادیده می گیرند و این مسئله می تواند در کیفیت طراحی و میزان موفقیت آن اثر گذارد.
ساختار فضایی[۴] بنا به گفته میسرا (۱۹۷۵) به نحوه استقرار گره ها و شبکه های شهری در فضا نسبت به یکدیگر وابسته است و به اعتقاد آلن برتو (۲۰۰۱) ساختار فضایی شهر از لایه های مختلفی تشکیل یافته است و متاثر از توزیع فضایی جمعیت و الگوی سفر مردم از محل سکونت به مقاصد و مکانهای مختلفی مانند محل کار، مراکز خرید، مدارس و محل تجمعات اجتماعی که یک فعالیت یا تعامل مهم اجتماعی در آن صورت می گیرد، وابسته است. در حالیکه پیکربندی فضایی[۵] شهر به ریخت و شکل فیزیکی و ساختار و اتصال فضا به شبکه های اصلی می پردازد.
پیکربندی ازنظر بیل هیلیر عامل اولیه ایجاد حرکت در شهر بوده و به نحوۀ ارتباط میان فضاها یا کیفیت نفوذپذیری اشاره دارد که با تقویت امکان حرکت راحت و جریان رفت و آمد پیاده در شبکۀ محلی و افزایش امکان نظارت افراد بر محیط زندگی، در ارتقاء احساس امنیت در فضای محله نیز تأثیرگذار است (معروفی و جعفری شمس آبادی ، ۱۳۹۷). پیکربندی فضایی متاثر از دو مسئله فرم و عملکرد است.
بطور طبیعی انتخاب نوع عملکرد هر فضا که طراح را به شکل یا فرم فضا میرساند، وابسته به زمینه[۶] است. اما گاهی فضای طراحی شده بعد از مدتی به خاطر موقعیتش در پیکربندی فضایی شهر از این قانون تبعیت نمی کند یا به عبارتی دوام نمی آورد، پایدار نمیماند و می میرد. در واقع فضای شهری تا زمانی که با نیازهای جدید خود را باز تولید کند، امکان حیات و سرزندگی دارد. به عنوان مثال گرچه ونیز از جمله شهرهایی است که با وجودی که پیکره بندی آن از سالهای گذشته تغییر نکرده ، پایداری خود را حفظ کرده است و توانسته با کارکردهای جدید و نیازهای روز مردم منطبق و سازگار باشد. اما این مورد کم نظیر شاید بدلیل توریستی بودن و تعداد اندک ساکنان دایمی آن بوده و نتوان این قاعده را به همه شهرها یا فضاهای دیگر تعمیم داد. کما اینکه بسیاری از خیابانها یا میادین با وجود آنکه مداخله فیزیکی در آنها رخ نداده است، بدلیل جایگاه جدیدی که در پیکره بندی شهر پیدا کرده اند، دارای عملکرد متفاوتی از طرح اولیه خود هستند. بنظر می رسد این بخاطر نقش و تاتیر مردم در استفاده از فضاست. در حقیقت همچنان که لفور(؟ ) میگوید این مردم هستند که شهر را می سازند یا به عبارتی شهر بر ساخته اجتماعی است نه حاصل کار طراحان یا به قول او تکنسین ها!.
روش تحلیل فضایی
یکی از روش های متداول کشف ارتباط فضای کالبدی و اتفاقات جاری در فضا که امکان تحلیل نتایج را به صورت داده های گرافیکی و ریاضی ارائه می کند، بکارگیری “نظریه چیدمان فضایی” یا روش اسپس سینتکس[۷] به عنوان ابزاری برای فهم توپولوژیک[۸] و تحلیل فضاهای شهری است، که اولین بار هیلیر و هانسون در سال ۱۹۸۴ در انگلیس بکار بردند. اسپیس سینتکس به عنوان ابزاری مدرن ضمن توصیف و تجزیه و تحلیل از ساختار فضای شهری، امکان توضیح رفتارهای انسانی و فعالیت های اجتماعی را از نقطه نظر پیکربندی فضایی برای تحلیلگر مهیا می کند. این نظریه نگاهی نو همزمان به فضا و مکان در شهر دارد. به اعتقاد عباس زادگان (۱۳۸۱) ، روش چیدمان فضا به واسطۀ تبدیل روابط فضایی به گراف، رابطۀ ترتیبی فضاها را با هم تحلیل کرده و خصوصیات فضا را به صورت پارامترهای کمّی و گرافیکی ارائه می دهد. گرچه اندیشمندان بسیاری از جمله لفور اهمیت بیشتری را به فضای اجتماعی تا فضای کالبدی داده اند. اما با استفاده از این روش امکان تحلیل متقابل رفتار مردم و فضاهای شهری در دوره های مختلف زمانی را میتوان بدست دیگر آورد.
بنابراین میتوان گفت که فهم ما از فضاهای عمومی به خصوص خیابان و میدان به موقعیت اینگونه فضاها در کل پیکره بندی شهر وابسته است. این موضوع از منظر هندسی در فضا قابل رویت و بررسی نیست. از دیدگاه این نظریه ارتباط بین فعالیت و فضا بیش از آنکه در خصیصه های فضا به صورت انفرادی قابل تعریف باشد، در ارتباطات موجود بین فضاها یا همان پیکره بندی فضایی و نیز ارتباطات بین مخاطبین، تعاملات اجتماعی، قابل درک و تعریف می باشد( Hillier , ۲۰۰۷, به نقل از ریسمانچیان، ۱۳۸۹). نظریه چیدمان فضایی هیلیر و هانسون به مطالعه پیکربندی فضایی شهر از طریق بررسی نحوۀ ارتباط میان فضاها می پردازد. بر این اساس فضاها همجوار یا ترتیبی هستند. رابطۀ همجواری میان فضاها تقویت کنندۀ همپیوندی، و رابطۀ سلسله مراتبی عامل انزواء فضایی است.
پیکربندی فضایی بر اساس “نظریۀ اقتصاد حرکات” هیلیر و همکاران، ابتدا سبب ایجاد حرکت در فضای شهر می شود، سپس کاربریهای عمدتاً تجاری برای بهره وری از این حرکات در راستای آن مکان یابی شده و به عنوان جاذبه های فضایی سبب ایجاد و افزایش تحرک آن می شوند ( Hillier, et al, 1993به نقل از ریسمانچیان، ۱۳۸۹) بر اساس این نظریه، پیکربندی عامل اولیه ایجاد حرکت سواره و پیاده در شهر بوده و به نحوۀ ارتباط میان فضاها یا کیفیت نفوذپذیری اشاره دارد. علاوه بر ارتقاء احساس امنیت در فضای مورد استفاده، امکان افزایش نظارت افراد بر محیط زندگی در فضا یا محله تأثیرگذار است.
نظریه چیدمان فضا بیل هیلیر از فضای عمومی همچنین مبتنی بر دو فرضیه است. نخست اینکه فضا بستر فعالیت نیست، بلکه ویژگی ذاتی آن است. حرکت انسان در فضای خطی به تعامل با دیگران در فضای محدب می انجامد و این ایده های هندسی قابلیت توصیف نحوۀ تجربۀ انسان در فضا را دارند. فرض دوم این است که خصوصیات منفرد فضاها در مقابل نحوۀ ترکیب آن ها با هم در شکل دادن به رفتار مخاطب اهمیت چندانی نداشته و پیکربندی فضایی است که بر رفتار انسان تأثیرگذار است (ریسمانچیان، ۱۳۸۹).
برای تحلیل مورفولوژی شهری، اسپس سنتکس طیفی از پارامترهای ویژگی فضایی نظیر اتصال، کنترل، عمق، همپیوندی و هوشمندی را فراهم می آورد. به اعتقاد مدنی پور ( ۱۳۷۹: ۷۸) مورفولوژی شهری و شیوه مرتب شدن است که به بررسی نظام مند فرم، شکل، نقشه، ساختار و کارکردهای بافت مصنوع شهرها و منشأ و شیوه های تکامل این بافت در طول زمان می پردازد.
- اتصال به معنای میزان ارتباط از نظر دستری به فضا می باشد هرچه مقدار اتصال بیشتر باشد تعداد ارتباطات مورد نظر با دیگر فضاها بیشتر است.
- کنترل بیان کننده احتمال گزینش یک گره در یک فضای شهری است.
- فضاهایی که دارای عمق بیشتری هستند خود را از پیکربندی فضایی جدا می کنند.
- همپیوندی بیان کننده کلیت فضایی یا به عبارتی میزان یکپارچگی فضای مورد بررسی و فضاهای دیگر و همچنین میزان دسترسی به فضاهای اصلی شهر به سایر فضاهاست.
- هوشمندی: فضاهای هوشمند فضاهایی هستند که به راحتی در فرآیند مسیریابی درک می شوند و مخاطب فضا به سهولت می تواند آنرا بیابد.
منابع:
ریسمانچیان، امید؛ بل، سایمون(۱۳۸۹)، شناخت کاربردی روش چیدمان فضا در درک پیکره بندی فضایی شهرها. نشریه هنرهای زیبا معماری و شهرسازی (۴۳): ۴۹ – ۵۶ .
عباس زادگان، مصطفی (۱۳۸۱) روش چیدمان فضا در فرایند طراحی شهری با نگاهی به شهر یزد، فصلنامه مدیریت شهری، شماره ۹، صص ۶۴ – ۱۱۵ .
مدنی پور، علی ( ۱۳۷۹ )، طراحی فضاهای شهری، ترجمه مرتضایی، فرهاد، انتشارات شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری ، شهرداری تهران. تهران
مدنی پور، علی (۱۳۸۷)، فضاهای عمومی و خصوصی. چاپ اول. شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری شهرداری تهران. تهران.
معروفی سکینه و جعفری شمس آباد، مژگان ( ۱۳۹۷) مطالعه تطبیقی نقش پیکربندی و چیدمان فضایی محله های شهری در میزان احساس امنیت ساکنین )نمونه موردی: محلات جهانشهر و مهرویلا در شهر کرج(، نشریه پژوهش و برنامه ریزی شهری، سال ۹ ، شمارۀ پیاپی ۳۴ ، پاییز ۹۷
Bertaud, A. (2001). Metropolis: A Measure of the Spatial Organization of 7 Large Cities,
Available at: http://alain bertaud.com.
Hillier, B. & Hanson, J. (1984). The Social Logic of Space. Cambridge. Cambridge University of Press.
Rodrigue, J. P., Claude, C. and Brian, S. (2009). The Geography of Transport Systems, New York: Routledge.
Misra,R.P(1975),Methodology of spatial planning for rural development in Iran, Publishers Limited, Tehran: Centre for research and training in regional planning.
Madanipour, A. (2003). Public and private spaces of the city. Routledge. 240.
Zucker, Paul, (1959), Town and Square, from the Agora to the village Green, MIT Press, USA.
ساختار فضایی به مجموعه ای از ارتباطات ناشی از فرم شهری و تجمع مردم، حمل ونقل، جریان کالا و اطلاعات اشاره دارد (Rodrigue et al.2009)
[۱] Urban Space
[۲] Public Space
[۳] Collective Space
[۴] Spatial Structure
[۵] Spatial Configuration
[۶] Context
[۷] Space Syntax
[۸] توپولوژی گرایشی در ریاضیات مدرن بنیان نظریه های گراف است. نحوه چیدمان و اتصال شبکه به یکدیگر در شهر